۱۹ آذر ۹۲ ، ۰۰:۰۳
تقدیم به ........
در پیچ و تاب گیسوی یار دلـــــــــم حیران است
دل برده زمن، دلم بـــــــــــــــــــــی کران است
دل در هوای دیدن رخســـــــــــــــــاره تو است
دل بر عرش رفته و جـــــــــــــــــــــاودان است
دل پی صید آهـــــوی عشــــــــــــــــــق است
زلف تو دام و چشـــــــــم تو همچون دانه ست
در کوی عشقت جوانیم به ســــر رسیده ست
تو من چه کنم؟ این همه جور از عشق توست
امواج پاکی دلــــــــــــــــــــت همچون دریاست
این مستی من از خودن عشـــــــــق تو است شاعر: محمد مهدی میرزایی بهار 92
۹۲/۰۹/۱۹
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.